1365.غولِ لاغر و صورتیِ کنکور

ساخت وبلاگ
پیش دانشگاهیا امتحاناشون تموم شده ولی این پایان شبیه هیچ پایان امتحانی نیست.

من از کنکور بدم میاد.

هیچوقتم از درس خوندن خوشم نیومده.

و زیاد خوشم نمیاد از آدمایی که یک سال یا حتی بیشتر از زندگیشونو تعطیل میکنن و از دس میدن و  فقط درس میخونن که تو کنکور سوالای بیشتری رو درست جواب بدن که ... ولش کن اصلا.

چرا میگم زیاد خوشم نمیاد،چون اجبارا یه سری از آدمایی که عزیزن برام هم قاطی این مجموعه میشن گاها.

 امسال سه نفر از همون عزیزانی که گفتمو دارم میون این کنکوریا.و از ته ته قلبم براشون آرزوی قبول شدن به بهترین نحو دارم امسال چون اصلا حوصله تحمل اینکه یه سال دیگم کنکوری باشنو ندارم :))

انسیه ، نرگس و وزغ

بچه ها! خدا شاهده بهترین انرژیمو بهترین حسمو بهترین آرزوامو میفرستم براتون که جونِ درس خوندن داشته باشین ، که دلتون نگیره ، که نا امید نشین ، که جواب همونی بشه که میخواین.اگه چیز دیگه م غیر انرژی و حس و اینا میخواین باشه سگ تو ضرر قبوله :)) معجون و بستنی و نوتلا و آیسی مانکی ام خواستین مهمونتون میکنم فقط شما رو به جون پرزای قالی نتیجه بگیرین اونم بهترینو که من روم بشه سرمو تو محل بلند کنم :))

حالا غیر از این سه تا کسای دیگه ای مثل شیوا و مری و سُها و فندق هم هستن که برا اونام آرزوی موفقیت میکنم در درجه دوم ولی نوتلا مهمونشون نمیکنم مثلا :))

+ درمورد انتشار این متن که هفته ی پیش نوشتمش دودل شدم و کلی فک کردم.ولی گفتم بالاخره شایدم خونده شد از طرفشون هرچند زیاد ب اینجا سر نمیزنن.و یه حال خوبی این وسط رد و بدل شد.


بچسبد به: دلبریای زندگی , ریفیق سادگانه...
ما را در سایت سادگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msadeganea بازدید : 137 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1396 ساعت: 17:44