حسای امشبو، اتفاقات، صداها، دیالوگا و اون یادداشتا. اونقد دوسشون دارم که دلم نمیخواد با هیچکس شریک بشم. دلم میخواد بگیرم همه شونو تو بغلم و سفت بچسبم و خودم تنهایی هی مرور کنم هی حالم خوب شه. هی کیف کنم.
حالا شاید فردا پس فردا راضی شدم باهاتون شریک شم :)
+ شایای دوس داشتنی... طاهای با پرستیژ میلاد خندان مهربون صبای ساده ی بانمک